sohailmedia

این وبلاگ، گوشۀ دنجی برای نوشتن است.

sohailmedia

این وبلاگ، گوشۀ دنجی برای نوشتن است.

دو نرخی شدن ارز، آیا بلایی آسمانی است؟


حیدر سهیلی اصفهانی

اگر یادتان باشد، پدیدۀ مشهور دوران جنگ تحمیلی وجود بازار سیاه ارز بود. قطعا همه از به یاد آوردنِ آثار مخرب آن بازار به خود می‌لرزند. دولت، برای خرید‌های اساسی، از نرخ حمایت شده بهره می‌گرفت و در عوض، برای کالاهای متنوع موجود در بازار، از نرخ آزاد زیرزمینی یا بازار سیاه بهره گرفته می‌شد.

 در آن دوران که کشور، درگیر جنگی خانمان‌برانداز بود، تک نرخی کردنِ ارز، خود به خود می‌توانست به درجاتی خانمان برانداز باشد. چون هم درگیر جنگ بودیم و هم درگیر تحریم بین‌المللی، به طوری که طبق سخنانِ رئیس مجلس وقت، یعنی مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی، گاهی بعضی از اقلام جنگ، ده برابر قیمت واقعی، از بازار سیاه اسلحه و جنگ‌افزار خریداری می‌شد.  اما آیا واقعا می‌توان این سیاست را زیر سئوال برد؟

برای نمونه، دولت‌های بعدی از جمله دولت مرحوم هاشمی و دولت احمدی‌نژاد صاحب یکی از هولناک‌ترین سقوط ارزش پول ملی و افزایش نرخ ارز، نتوانستند کارنامۀ درخشان دولت در حال جنگ را تکرار کنند.

دولت آقای روحانی، هم در برابر واقعیتی تکان‌دهنده قرار گرفت که شاید هیچ‌گاه فکر آن را نمی‌کرد. مردم از یک سو، برای سفرهای خارجی و از سوی دیگر، برای ارزش بخشیدن به پس‌انداز خود، با هجوم به صرافی‌ها، رقم تکان دهندۀ سی میلیارد دلار را از چرخۀ ارزی کشور بیرون کشیدند. این یعنی فاجعه‌ای که فکر نمی‌کنم حتی کشورهای پیشرفته‌تر بتوانند در برابر آن تاب بیاورند. نمونه‌اش بحرانِ یونان که وضعیت مشابهی باعث شد که کشور، به کشوری جنگ‌زده تبدیل شود.

نکتۀ مهمی که من قصد اشاره به آن را دارم، این است که نه اقتصاد ما، اقتصادی عادی و مشغول به داد و ستدی معمولی در عرصۀ بین‌المللی است و نه می‌توانیم مدعی شویم که در فردای پس از این، اوضاع عادی خواهد شد. به جا یا نا به جا، گریزی از این نیست که اقتصادی حمایتی را تجربه کنیم، با این تفاوت که مثل دوران جنگ مجبور نیستیم شلنگ درآمد ارزی خودمان را وارد باک جنگ کنیم و بی‌حساب هزینه کنیم.

آیا بهتر نیست بعضی اقلام ارزی، از پرداخت عادی ارز بیرون رود و به عهدۀ صرافی‌ها و نرخ شناور آن‌ها بیفتد؟

شاید گفته شود که بازار سیاه کم‌کم جایگزین بازار دلار عادی شود، اما نکته‌ای که در این مقاله قصد اشاره به آن هست، این است که آن داروی جنگی که بنا به ضرورت تجویز شده بود و راهی جز آن نبود و خواهی نخواهی، قطعا اثار مخربی روی اقتصاد می‌گذاشت، اکنون می‌تواند در حدود محدودتری داروی مؤثری باشد؟

 یعنی از یک سو، دلار مسافرتی، محض گشت و گذار و دلار برای خریدهای تجملی حین سفر، به نرخی معادل نوسان بازار تنظیم شود و از سوی دیگر، دلار مورد نیاز جامعه در حجم معمول، بر اساس قیمت تعیین شده دولت پرداخت شود تا دوباره شاهد خروج میلیاردها دلار برای گشت و گذار نباشیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.